بالاخره دیدمت
نفس مامان دیروز رفتم سونو گرافی برای بررسی شما گل من ماشالا اینقدر ورجه وورجه میکردی که خانم دکتر نمی تونست ازت عکس بگیره..نمی دونی چقدر دیدنت برام خاص بود..هیچ کلمه ای نمیتونه حس اون موقع منو برسونه..تو دل من داشتی تکون میخوردی دست و پاهاتو بالا و پایین میاوردی بدون اینکه من چیزی را حس کنم... صدای قلبت مثل دویدن یه گله اسب بود..تند تند میزدی...اینقدر محوت شده بودیم با خانم دکتر که کار اصلیمون یادمون رفت...خداروشکر همه چیزت سالم بود.دکتر گفت تاریخ رشدت هم خیلی استانداره.... نفس من ...با من نفس بکش..با من شاد باش...با من بخواب و آروم بگیر.. قول بده نی نی خوبی باشی...تو دلم رشد کن و بزرگ شو
نویسنده :
mamani
11:26